پاییز بهاریست
پاییز بهاریست که عاشق شده است
کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پردرد می شد !
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد،اشکهایم همچو باران را منم را رنگ می زد
وه! چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش درد نهانی نغمه ی من
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی ! پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی کاش چون پاییز بودم،کاش چون پاییز بودم!!!
+ نوشته شده در جمعه هفدهم مهر ۱۳۹۴ ساعت 15:33 توسط مسلم مومبینی ( bonyana )
|